به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله فاضل لنکرانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سوگواره شعر فاطمی «محبوبه خدا» در سخنانی گفت: سوال ما این است فاطمهای که مشکات است، فاطمهای که مثل نور خداست، فاطمهای که محور بیوتی است که خدا اذن به ذکرش در آن داده است، آیا سزاوار بود به او بگویند شاهدی بر صحت گفتارت بیاور؟! آیا سزاوار بود که او را به مسجد بکشانند؟ آیا سزاوار بود که او را پشت درب و دیوار قرار بدهند؟ آیا سزاوار بود که او را در کوچه سیلی بزنند؟ بشر! با این نور خدا چه کردی؟
متن سخنان این استاد حوزه علمیه قم به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»
اگر بخواهیم کمی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را بشناسیم، فاطمهای که نامش فاطمه نهاده شد چون تمام مخلوقات عاجز از رسیدن به کنه معرفتش هستند «لان الخلق فطموا عن کنه معرفتها» پس باید با قرآن ارتباط برقرار کنیم و ببینیم خدای تبارک و تعالی که خالق اوست نسبت به فاطمه چه گفته و چه اشارتها در سورهها و آیات قرآن دارد. آنگاه به خصم بگوئیم حال شما آیهای در شأن زنان معاصر فاطمه زهرا (علیها السلام) به ما نشان دهید؟ که هرگز هیچ اشاره ممدوحی در قرآن نسبت به آنها و مقام آنها پیدا نخواهیم کرد.
این بسیار عجیب است؛ لیلة القدر قرآن؛ فاطمه است، لیلة القدری که خدا به پیامبرش نیز میفرماید: «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ»، لیله مبارکه قرآن؛ فاطمه است و آت ذی القربی حقه؛ فاطمه است و بر حسب برخی از روایات، یکی از مصادیق مهم فاسئلوا اهل الذکر؛ فاطمه است. سوره دهر و سوره کوثر مربوط به فاطمه است. در مورد هر یک از این عناوین اگر بخواهیم بحث کنیم باید ساعتها بحث گردد و کتابها نوشته شود.
در این فرصت خیلی کوتاه به آیه شریفه سوره مبارکه نور اشاره میکنم و اگر خوب توجّه نموده و این آیه را در ذهن شریفتان بسپارید نورانیتی در خود احساس کرده و تقربی به مقام فاطمه پیدا میکنید که هدف این جلسه همین است. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» خدا نور آسمانها و زمین است. این نور را ما درک نمیکنیم، نه با چشم ظاهری و نه با این قلب و ذهن و فکر محدود.
اینکه میفرماید خدا نور آسمانها و زمین است نور خدا چیست؟ ما این نورهای ظاهری را میتوانیم بفهمیم، اما نور خدا چیست؟ خدا در قرآن میخواهد برای نور خود یک مثلی بزند. میفرماید: «مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ» مَثَل نور خدا مثل یک مشکات و چراغدان است. «فِیهَا مِصْبَاحٌ» در این چراغدان یک چراغ و محل تابش شعله است. «الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ» این چراغ درون یک شیشه بلوری قرار گرفته، هر کسی میفهمد وقتی شیشه بلورین دور چراغ قرار گیرد از آن نور محافظت کرده و موجب استمرار و بقا نور گشته و مانع خاموشی آن میشود. «الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ» منبع و انرژی این چراغ شجرهی مبارکهی زیتونه است که خواص بسیار زیادی دارد، «یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ» این چراغ خود به خود اضائه و نورافشانی میکند وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ»، حتّی اگر شما آتشی را نزدیک آن نیاورید، خود به خود روشن است.
خدای تبارک و تعالی میفرماید میخواهید نور من را در این عالم دنیا ببینید، مَثَل نور من مشکاتی با این خصوصیات است در آیه بعد میفرماید: «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ».
برخی از روایات مشکات را وجود مبارک پیامبر و مصباح را امیرالمؤمنین یا علم پیامبر قرار داده و زجاجه را امیرالمؤمنین قرار دادهاند، در بعضی از روایات هم مشکات را فاطمه ذکر کردهاند که من روی این نکته میخواهم تمرکز کنم. حتّی اگر ما روایتی هم نداشتیم دنباله آیه که میفرماید: «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ» این مشکاتی که خدا نور خودش را به او تشبیه میکند، کیست؟ برای اینکه بشر بتواند نور خدا را در زمین ببیند میگوید به این بیوت نگاه کن.
از وجود مبارک پیامبر (ص) سؤال کردند این کدام بیت است که خداوند اجازه به رفعت و ذکر نام و اسمش در آن داده است؟ این خانه با همه بیوت بشر، با همه کاخها تفاوت دارد، این ذوات نورانی در میان بشر میدرخشند، خداوند به این بیوت اجازه داده که رفعت باطنی و معنوی داشته باشد.
در این بیوت «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» نام خدا برده میشود، صبحگاهان و شامگاهان در این بیوت تسبیح خدا میشود، آیه بعد شخصیّتهای این بیت را معرفی میکند. «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ» افرادی که همیشه به یاد خدا هستند، همیشه در حال اقامه نماز و پرداخت زکات هستند، «یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» اینها خوف از قدرت و مقام خدا و خوف از روز قیامت دارند.
برادران و خواهران، این آیات را در ذهنتان بسپارید، خدا میخواهد بفرماید ای بشر اگر میخواهی گوشهای از نور من را ببینی به فاطمه نگاه کن، به علی نگاه کن، به ائمه معصومین نگاه کن، اینها نور خدا در زمین هستند امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه میفرماید «خلقکم الله أنواراً فجعلکم بعرشه محدقین حتّی منّ علینا» اینها نور خدا و تمثل نور خدا در زمین هستند، فاطمه نور خداست، همان طور که پیامبر و علی نور خداست.
مقام اهل بیت از خود این آیات به خوبی استفاده میشود و نیازی به روایت نداریم. خدا میفرماید مثل نور من این مشکات با این خصوصیات است مصداق این مشکات با این خصوصیات هم این بیوت است. کدام بیوت؟ بیوتی که «أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ»، قرآن با بلندترین و رساترین صدا میگوید ای بشر نگاهت به این انوار الهی باشد، نگاهت به فاطمه باشد، تو اگر دنبال نور من هستی و میخواهی از نور خدا بهرهگیری کنی تو نور من را نمیتوانی بفهمی! اما من مثلی برای خودم در روی زمین قرار دادم «هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها» آن مَثَل هم فاطمه و پدرش پیامبر و همسرش امیرالمؤمنین و اولاد اوست.
من یک وقت فکر میکردم این روایتی که ائمه (ع) فرمودند «نحن حجج الله علی عباده و فاطمة حجةٌ علینا» معنای اینکه فاطمه حجّت بر ائمه است چیست؟ بر حسب این آیه، فاطمه حفاظ و حافظ همه ائمه ماست، فاطمه، مشکات علی است و علی، مصباح است، حسن، مصباح است، تا برسیم به آخرین امام، اینها همه چراغ هستند، اما آنکه نورانیت این چراغ را با قوت حفظ میکند و به آن تلألؤ خاص میبخشد، فاطمه است.
در یک روایت امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «أنا فرعٌ من فروع الزیتونة من شجرة مبارکةٍ زیتونة و قندیل من قنادیل بیت النبوة» من شاخهای از شاخههای شجره مبارکه زیتونه هستم.
این فاطمهای که مشکات نور خدا و پیامبر و ائمه اطهار (علیهمالسلام) است و خداوند متعال او را مثل نور خودش بر زمین قرار داده شایسته است که ما دنبال شناخت او برویم، ببینیم چه موجودی بوده و چه عظمتی دارد؟
هدف این جلسه هم آن است که ما از دریچه ذهن و قریحه ذوق شعرای بزرگوار آئینی خود برای معرفت هرچه بیشتر حضرت بهره ببریم که پیداست نور فاطمه در قلب و ذهنشان تلألؤ پیدا کرده و توانستهاند این اشعار زیبا را برای ما بسرایند.
خدا را شکر که دو سه دهه است در این کشور صدای فاطمه به گوش جهانیان رسیده و عنایت خدا شامل ملت ایران و شیعیان بلکه مسلمین و همه بشر شده تا بتوانیم یک مقداری فاطمه را بشناسیم، فاطمه کیست؟ آقایان شعرا من نمیدانم آیا عناوینی که در قرآن راجع به حضرت فاطمه آمده در شعری آمده یا نه؟ در این شعر بسیار جالبی که آقای شریعتی خواندند بعضی از این عناوین وجود داشت. باید روی این جهت یعنی معرفت فاطمه از طریق قرآن بیشتر کار شود.
سوال ما این است فاطمهای که مشکات است، فاطمهای که مثل نور خداست، فاطمهای که محور بیوتی است که خدا اذن به ذکرش در آن داده است، آیا سزاوار بود به او بگویند شاهدی بر صحت گفتارت بیاور؟! آیا سزاوار بود که او را به مسجد بکشانند؟ آیا سزاوار بود که او را پشت درب و دیوار قرار بدهند؟ آیا سزاوار بود که او را در کوچه سیلی بزنند؟ بشر! با این نور خدا چه کردی؟
آن زمان ظلم شد و بدترین ظلمها هم شد، الآن نیز میگویند راجع به فاطمه حرف نزنید! راجع به مقامات فاطمه صحبت نکنید، راجع به مظلومیتهای فاطمه حرف نزنید! ما حرف نزنیم با قرآن چه میکنید؟ مگر قرآن مقام فاطمه را بیان نکرده؟ آیا سوره کوثر را میتوانید از قرآن حذف کنید؟ دنبال چه چیزی هستید؟ از خواب غفلت بیدار شوید و از این انوار مضیئه استفاده کنید.